مغز کودکان با آموزش موسیقی سریعتر رشد پیدا میکند
مطالعه پنج ساله دانشگاه USC تفاوتهای قابل توجهی بین کودکان که آموزش موسیقی دیدهاند با کودکانی که آموزش ندیدهاند یافته است.
طبق نتایج اولیه این مطالعه پنج ساله توسط دانشمندان دانشگاه USC ، به نظر میرسد آموزش موسیقی، به رشد مغز کودکان، به ویژه در زمینههایی که مغز مسئول پردازش صدا، توسعه زبان، ادراک گفتاری و مهارت های خوانش است سرعت میبخشد.
موسسه مغز و خلاقیت (BCI) دردانشگاه USC در سال 2012 با همکاری انجمن فیلارمونیک لسآنجلس و هارت آف لسآنجلس (HOLA)، این مطالعه پنج ساله را آغاز کرد تا تأثیر آموزش موسیقی بر رشد اجتماعی، احساسی و شناختی کودکان را بررسی کند.
این نتایج اولیه مطالعه که اخیرا در مجله علوم اعصاب شناختی رشد (Developmental Cognitive Neuroscience) منتشر شده است، شواهدی از مزایای آموزش موسیقی را در زمانیکه بسیاری از مدارس سراسر کشور برنامههای موسیقی و هنر را حذف کرده یا کاهش دادهاند ارائه میدهند. این مطالعه نشان میدهد آموزش موسیقی، بلوغ مسیر شنوایی در مغز را سرعت بخشیده و کارایی آن افزایش میدهد.
به گفته پژوهشگر ارشد موسسه BCI در کالج حروف، هنر و علوم دورنسیف (Dornsife College of Letters, Arts and Sciences) دانشگاه USC: «تمرکز اصلی ما بر روی تأثیر آموزش موسیقی در توسعه شناختی، اجتماعی و احساسی و رشد مغز کودکان است. این نتایج نشان میدهد که کودکانی که آموزش موسیقی میبینند، در مقایسه با دو گروه مقایسهای دیگر، در صدای پردازش دقیقتر بودند».
دانشمندان علوم اعصاب، در این مطالعه طولی، رشد و رفتار مغز 37 کودک از محلههای محروم لسآنجلس را مورد بررسی قرار دادند.
سیزده کودک در سن 6 یا 7 سالگی، از طریق برنامه ارکستر جوانان لس آنجلس در HOLA آموزش موسیقی گرفتند. برنامه آموزش موسیقی محلی، از روش اِلسیستِما الهام میگرفت، که در آن گوستاوو دودامل (Gustavo Dudamel)، رهبر ارکستر فیلارمونیک لوسآنجلس در آن بود.
یادگیری ویولنکودکان نواختن سازهایی مانند ویولن را به صورت گروهی آموزش میدیدند و تا هفت ساعت در هفته تمرین میکردند. دانشمندان این موزیسینهای نوپا را با همتایان خود را در دو گروه دیگر مقایسه کردند، یعنی 11 کودکی که در برنامه فوتبال محلی شرکت کرده بودند و 13 کودکی که در هیچ کلاس فوق برنامهای شرکت نکرده بودند.
دانشمندان علوم اعصاب از ابزارهای مختلفی برای بررسی تغییرات شکل گرفته در آنها استفاده کردند: MRI برای نظارت تغییرات از طریق اسکن مغزی، EEG برای پیگیری فعالیتهای الکتریکی در مغز، آزمایش رفتاری و سایر روشهای دیگر.
طی دو سال، دانشمندان علوم اعصاب متوجه شدند که سیستم شنوایی کودکانی که در برنامه موسیقی بودند، سریعتر از سایر کودکان به بلوغ رسیده بود. میزانسازی دقیق مسیر شنوایی آنها، به پیشرفت زبانی و خوانش آنها و همچنین یک سری تواناییهای دیگر سرعت بخشیده بود (یک اثر بالقوه که دانشمندان همچنان درحال پژوهش آن هستند).
افزایش بلوغ، موجب افزایش انعطاف پذیری عصبی یا نوروپلاستی سیتی شد؛ یعنی تغییر فیزیولوژیکی مغز در پاسخ به محیط اطرافش که در این مورد، قرار گرفتن در معرض موسیقی و آموزش موسیقی بود.
به گفته این پژوهشگر: «سیستم شنوایی از طریق موسیقی تحریک میشود. این سیستم همچنین در پردازش عمومی صدا نیز درگیر است که برای توسعه زبان، مهارتهای خواندن و ارتباط موفق اساسی است».
گوش تا مغزسیستم شنوایی، گوش ما را به مغز مان متصل میکند تا صدا را پردازش کند. وقتی چیزی را میشنویم، گوشهای ما آن را به شکل ارتعاش دریافت میکند که به یک سیگنال عصبی تبدیل میشود.
این سیگنال سپس به ساقه مغز و بعد به تالاموس در مرکز مغز میرود و از آنجا به سمت مقصد نهایی، یعنی قشر شنوایی اولیه که نزدیکی طرفین مغز واقع شده ارسال میشود.
پیشرفت رشد مسیر شنوایی کودک را میتواند توسط EEG سنجید، که سیگنالهای الکتریکی را به ویژه آنهایی که به آنها «پتانسیلهای برانگیخته شنوایی» (auditory evoked potentials) گفته میشود، میسنجد.
تمرکز دانشمندان در این مطالعه، بر روی یک پتانسیل برانگیخته به نام P1 بود. آنها دامنه (تعداد برانگیختگی نورونها) و همچنین دوره پاسخ (سرعت انتقال سیگنالها) را پیگیری کردند. که از طریق این دو ، میتوان به میزان بلوغ مسیرهای شنوایی مغز پی برد.
با رشد کودک، هم دامنه و هم دوره پاسخ P1 کاهش پیدا کرد. این به این معنی است که کودکان در پردازش صدا کارآمدتر شده بودند.
در ابتدای مطالعه و دو سال بعد از آن، کودکان تمرینی را که تواناییهای آنها برای تشخیص تن اندازهگیری میکرد کامل کردند. همزمان که EEG داشت سیگنالهای الکتریکی آنها را ضبط میکرد، آنها به صدای ویولون، صدای پیانو و یک تک فرکانس (خالص) گوش میدادند.
کودکان همچنین یک تمرین آزمایشی تونال و ریتم را هم انجام دادند که طی آن از آنها خواسته شد ملودیهای مشابه و متفاوت را شناسایی کنند. آنها دو بار به 24 ملودی با ترتیب تصادفی گوش دادند و از آنها خواسته شد تا مشخص کنند که تن و ریتم کدام یک از آنها متفاوت و تن و ریتم کدامها یکسان بود.
کودکانی که در کلاس موسیقی ارکستر جوانان بودند در تشخیص تغییرات زیر و بمی صدای ملودیها، دقیقتر از دو گروه دیگر بودند. هر سه گروه توانستند به راحتی ملودیهای یکسان را تشخیص دهند. با این حال دامنه پتانسیل P1 کودکانی که آموزش موسیقی دیده بودند، نسبت به سایر کودکان کمتر بود، که نشاندهنده میزان سرعت بلوغ آنهاست.
در گزارش دانشمندان ذکر شد: «ما شاهد کاهش دامنه و دوره پاسخ P1 بودیم که بیشترین تغییر در گروه موسیقی در مقایسه با دو گروه کنترل شده دیگر بود. علاوه بر این، با تمرکز بر روی دادههای سال دوم میتوان فهمید که گروه موسیقی کمترین دامنه P1 را در مقایسه با دو گروه دیگر، همراه با رشد سریع تابع N1 داشت».