تجربه نشان داده است که معلمین موسیقی بی اعصاب و بداخلاق بیشتر باعث ایجاد استرس،ترس،ناراحتی و اضطراب در هنرجویان می شوند و نمیتوانند به رشد و تعالی آنها کمک کنند.
اینگونه مدرسین معمولا قیافه های حق به جانب،عصبی و پرخاشگر دارند و عموما ضعفهای عمده در تدریس دارند و حرکات تهاجمی و بعضا بی ادبانه آنها صرفا یک نمایش است برای اثبات خودشان به هنرجو و خانواده وی.
معلم موسیقی خوب و با حوصله هیچگاه و به هیچ دلیلی از کوره در نمی رود.او هیچگاه به هنرجوی خود توهین نمی کند و شخصیت او را از بین نمی برد،حتی اگر لازم باشد بارها و بارها مطلبی را برای او تکرار کند و جواب سوالات تکراری وفراوان او را بدهد.
اما در کمال تعجب دیده میشود که بسیاری از هنرجویان و خانواده ها دوست دارند با چنین معلمینی کلاس بردارند،زیرا حس میکنند هر قدر معلم بداخلاق تر باشد توانایی او در تدریس و انتقال مطالب بیشتر است،در حالیکه این طرز تفکر کاملا مردود وغلط است.
در دهه های 60 و 70 به دلیل کمبود معلم موسیقی،شرایط رو به پیشرفت اقتصادی کشور و نابودی کامل اقتصاد کشورهای مشترک المنافع،تعداد زیادی معلم موسیقی از گرجستان،ارمنستان،آذربایجان و سایر کشورهای منطقه به ایران مهاجرت کردند.سیستم آموزشی روس که در این کشورها نیز اجرا میشود هنرجو را سرباز و معلم را فرمانده می داند که هنرجو باید بی کم و کاست دستورات معلم را اجرا کند.در این دوره بسیاری از مدرسین ایرانی نیز از این معلمان الگو گرفته و سبک آنها را پیاده می کردند.
در این سیستم هیچ اعتراضی به روش آموزش موسیقی قابل قبول نیست و می توان کمونیسم هنری را در آن یافت که با معیارهای امروز جامعه ما هماهنگی و همخوانی ندارد.